این مقاله را میتوانید در مدت زمان 6 دقیقه مطالعه کنید منتشر شده در تاریخ: شهریور ۱۴ام, ۱۴۰۲ آخرین بروزرسانی: شهریور ۱۴ام, ۱۴۰۲
UX design، به فرآیند طراحی محصولات دیجیتال گفته میشود، به گونهای که همراه با برآورده کردن نیازهای کاربران، استفاده از آنها آسان و لذتبخش هم باشد.
محققان و متخصصان، تکنیکها و روشهای مختلفی را برای کارآمدتر و موثرتر کردن فرآیند طراحی ارائه کردهاند. تمامی این روشها، مزایا و معایبی دارند. دو مورد از محبوبترین تکنیکها در زمینه طراحی محصول Agile UX و Lean UX به حساب میآیند.
در این مقاله به مفهوم Agile UX، اصول آن و مقایسه آن با Lean UX خواهیم پرداخت.
آنچه در این نوشته خواهیم داشت
Agile UX (اجایل یو ایکس) دو روش متفاوت برای توسعه محصول یعنی توسعه چابک (Agile development) و طراحی کاربر محور (User-Centered Design) را ترکیب میکند.
توسعه چابک روشی از کار است که بر همکاری، انعطافپذیری و سازگاری تأکید دارد. این رویکرد شامل تقسیم پروژههای بزرگ به بخشهای کوچکتر و قابل مدیریت به نام اسپرینت و کار بر روی آنها است. توسعه چابک این امکان را برای تیمها به وجود میآورد تا به سرعت به تغییرات در فرآیند توسعه پاسخ دهند و در صورت نیاز تغییرات را به اعمال کنند.
طراحی کاربر محور فرآیندی است که بر درک نیازها، اهداف و رفتارهای کاربران تمرکز دارد. این رویکرد شامل انجام تحقیقات، ایجاد پرسونای کاربر و آزمایش طرحها با کاربران واقعی است تا اطمینان حاصل شود که محصولات کاربرپسندند و نیازهای آنها را برآورده خواهند کرد.
به طور کل Agile UX این دو رویکرد را با اولویتبندی نیازهای کاربر در طول فرآیند توسعه ترکیب میکند. طراحان، توسعهدهندگان و ذینفعان در مدت زمانهای کوتاه و بخشهای کوچک برای ایجاد نمونههای اولیه و آزمایش آنها با کاربران واقعی با یکدیگر همکاری میکنند.
این رویکرد به تیمها اجازه میدهد تا با شناسایی و رسیدگی سریع به مسائل، در صورت نیاز تغییراتی ایجاد کنند و محصولاتی به وجود آورند که نه فقط در بازار موفق است، کاربرپسند نیز خواهد بود.
Sprints به دوره زمانی، معمولاً ۱ تا ۴ هفته، اشاره دارد که در آن یک تیم روی مجموعه خاصی از وظایف یا اهداف کار میکند. در Agile UX، از اسپرینتها برای تقسیم پروژههای بزرگ به بخشهای کوچکتر استفاده میشود. با این کار پروژه طراحی محصول قابل مدیریت خواهد شد و امکان بهبود مستمر به وجود خواهد آمد.
در طول یک اسپرینت، تیم بر تکمیل مجموعهای از وظایف یا اهداف تمرکز خواهد کرد. سپس رویکرد خود را بر اساس بازخورد و نتایج بررسی و تنظیم میکند. اینگونه sprints به تیم اجازه میدهد تا به سرعت با نیازهای متغیر کاربر و اهداف کسبوکار سازگار شوند و به سرعت حداقل محصول قابل ارائه (Minimum viable product) را به وجود آورند.
منظور از حداقل محصول قابل ارائه، نسخهی اولیه با حداقلترین ویژگیها از یک محصول است که برای کاربران تولید میشود. هدف از MVP جمعآوری بازخورد از کاربران برای توسعه و بهبود محصول است به طوری که رضایت آنها را جلب کند.
اسپرینتها از یک فرآیند طراحی، ساخت، تست و بازبینی پیروی میکنند که این فرآیند مدام تکرار میشود. شکل زیر را به دقت نگاه کنید.
۱۲ اصل مهم Agile عبارتند از:
۱)بازخورد گرفتن از کاربر در طول طراحی
۲) انعطافپذیری برای تغییرات
۳)جدول زمانی توسعه سریعتر
۴)همکاری
۵)پیشبرد پروژه با کمک افراد مسئولیتپذیر و باانگیزه
۶)ارتباط چهره به چهره (Face-to-face communication)
۷)توسعه پایدار محصول (یعنی مقیاسپذیربودن در طول زمان)
۸)ارزش نهادن به یادگیری
۹)سادگی
۱۰)رضایت مشتری
۱۱) دارای تیمهای خودسازماندهنده (Self-organizing teams)
۱۲)دارای تیمهای خودانعکاسدهنده (Self-reflecting teams)
Lean UX یک رویکرد سادهتر برای طراحی تجربه کاربر است که بر سرعت و کارایی تأکید دارد. این متد از طراحی محصول شامل ایجاد حداقل محصول قابل ارائه (MVP) و آزمایش آن با کاربران در سریعترین زمان ممکن برای جمعآوری بازخورد و اصلاح طرح است.
Lean UX اغلب در استارتاپها و کسبوکارهای کوچکی مورد استفاده قرار میگیرد که نیاز به حرکت سریع و چابک ماندن در بازاری که به سرعت در حال تغییر است،
تفاوت بین MVPها در Lean UX و Agile UX در رویکرد ایجاد و آزمایش MVP نهفته است.
در Lean UX، تمرکز بر ایجاد حداقل محصول قابل ارائه است که میتواند در سریعترین زمان ممکن با کاربران آزمایش شود. هدف جمعآوری بازخورد و تایید مفروضات قبل از سرمایهگذاری بیش از حد زمان و منابع برای توسعه است.
در Agile UX، رویکرد MVP بیشتر تکراری و مشارکتی است. این تیم برای ایجاد یک نسخه اولیه از محصول با یکدیگر همکاری میکنند. اما به جای اینکه فوراً آن را با کاربران مورد سنجش قرار دهند، ابتدا آن را به صورت داخلی آزمایش میکنند و بر اساس بازخورد خود بهبود میدهند. هنگامی که تیم از محصول راضی شد، آن را با کاربران آزمایش میکنند تا بازخورد بیشتری جمعآوری کنند و بهبودهای بیشتری انجام دهند.
به طور کلی، هم Lean UX و هم Agile UX ایجاد MVPها را برای جمع آوری بازخورد و اعتبارسنجی مفروضات در اولویت قرار میدهند. تفاوت در رویکرد ایجاد و آزمایش MVP نهفته است، با Lean UX بر سرعت و کارایی تاکید دارد. در حالی که Agile UX بر همکاری و تکرار تاکید دارد.
طراحی تجربه کاربر برای دیجیتال مارکتینگ استارتاپها و کسبوکارها هم مهم است. میپرسید: چرا؟
«UX کلید موفقیت در دیجیتال مارکتینگ است» را بخوانید تا پاسخ را پیدا کنید.
Agile UX و Lean UX دو روش متفاوت برای طراحی محصولات یا خدماتیاند که نیازهای کاربر را اولویت قرار میدهند. این دو رویکرد شباهتها و تفاوتهایی با هم دارند که در ادامه به آنها میپردازیم.
Agile UX و Lean UX بر اساس برخی اصول یکسان عمل میکنند. این اصول مشابه عبارتند از:
Agile UX یک رویکرد برای طراحی محصول است که کاربر را در اولویت قرار میدهد. از طرفی انعطافپذیر است و با بازخوردهای کاربران تغییر مییابد. در این رویکرد مراحل کار به بخشهای کوچک تقسیم میشوند و تمام اعضای یک تیم برای پیشبرد آن با هم در تعاملاند. کسی که در تیم طراحی و توسعه محصول مسئول است تا مطمئن شود پژوه با رویکرد و چارچوب اجایل پیش میرود، اسکرام مستر است. طراحان و مدیران محصول هم میتوانند توسعه چابک را یاد بگیرند و اسکرام مستر شوند.
البته، در آموزش product design نیز دربارهی فرآیند طراحی محصول و نقش دیزاینرها در تیمهای طراحی با رویکردهای متفاوت مفصل بحث میشود.
منبع:
حتما در این چند سال عبارت «تولید محتوا» را زیاد شنیدهاید؛ حتی ممکن است این جملات هم برای شما آشنا باشند:
بازاریابی محتوا از آن دسته موضوعات جذابی است که خیلیها تصور میکنند انجام آن هم کار سادهای است. کافی است یک روز را به تولید محتوا یا تدوین برنامه بازاریابی محتوایی اختصاص دهید تا متوجه شوید این کار چقدر ظرافت و پیچیدگی دارد.
این روزها بازاریابی محتوایی توانسته در همه صنایع، از کسبوکارهای کوچک و خانگی گرفته تا سازمانهای شناختهشده و تخصصی جای خود را پیدا کند. حالا دیگر کسی نمیتواند منکر این شود که روش سنتی بازاریابی جای خود را به بازاریابی محتوایی داده است. همه کسبوکارها متوجه این موضوع شدهاند که برای داشتن سهم بازار در فضای کاری بزرگ و کنار رقبای سرسخت، به محتوای منحصربهفرد، خلاقانه و جذاب نیاز دارد تا بتواند اعتماد کاربر را به دست آورده و او را متقاعد کند که از میان میلیونها محتوای رنگارنگ، آن را انتخاب کند.
ادامه...
حتما در این چند سال عبارت «تولید محتوا» را زیاد شنیدهاید؛ حتی ممکن است این جملات هم برای شما آشنا باشند:
بازاریابی محتوا از آن دسته موضوعات جذابی است که خیلیها تصور میکنند انجام آن هم کار سادهای است. کافی است یک روز را به تولید محتوا یا تدوین برنامه بازاریابی محتوایی اختصاص دهید تا متوجه شوید این کار چقدر ظرافت و پیچیدگی دارد.
این روزها بازاریابی محتوایی توانسته در همه صنایع، از کسبوکارهای کوچک و خانگی گرفته تا سازمانهای شناختهشده و تخصصی جای خود را پیدا کند. حالا دیگر کسی نمیتواند منکر این شود که روش سنتی بازاریابی جای خود را به بازاریابی محتوایی داده است. همه کسبوکارها متوجه این موضوع شدهاند که برای داشتن سهم بازار در فضای کاری بزرگ و کنار رقبای سرسخت، به محتوای منحصربهفرد، خلاقانه و جذاب نیاز دارد تا بتواند اعتماد کاربر را به دست آورده و او را متقاعد کند که از میان میلیونها محتوای رنگارنگ، آن را انتخاب کند.
ادامه...
فاطمه سلحشور