طراحی پروتوتایپ در تجربه کاربری یکی از مهمترین و کاربردیترین مهارتهایی است که هر متخصص تجربه کاربری باید در آن مهارت لازم را داشته باشد.
البته این کار مثل بقیه حوزهها دارای مشکلات و خطرات مربوط به خودش نیز هست .مهم نیست که شرکت شما چقدر به نمونه اولیه اهمیت میدهد، واقعیت این است که این فرآیند میتواند منجر به موفقیت و یا شکست محصول نهایی شما بشود.
یک طراحی پروتوتایپ در تجربه کاربری کافی نیست؛ ما باید روشهای تولید یک محصول را از طرح اولیه آن بشناسیم. در این مقاله ازهمه جوانب این فرآیند را مورد بررسی قرار میدهیم.
آنچه در این نوشته خواهیم داشت
طراحی پروتوتایپ در تجربه کاربری به چه کاری میآیند؟
انسان موجودی بصری است. در واقع ۳۰ درصد از غشای مغزی برای حس بینایی به کار میرود. در نتیجه زمانی که شما یک نمونه اولیه را میبینید، مهمترین اتفاقی که روی داده این است که آن را دیدهاید! زمانی که مشتری پروتوتایپ شما را ببیند و فرآیند مربوطه را درک کند، خصوصا بخشهایی که بعدا برای کار مورد نیاز است، نمونه اولیه شما آماده استفاده است.
بنابراین طراحی پروتوتایپ در تجربه کاربری چیست؟ طراحی پروتوتایپ در تجربه کاربری ابزاری برای نشان دادن ظاهر بصری کار شما است. در حقیقت، پروتوتایپ (در هر مرحلهای از کار) نمایی بصری، کاربردی و قابل استفاده از تمامی کارهای انجام شده تا پیش از آن است. این بیان بصری نشان میدهد که محصول شما در هر مرحله، چه کار میکند، عناصر فعال آن چیست و کاربرد محصول در دنیای واقعی به چه شکل است.
با اینکه مکانیزمهای بسیاری برای جنبههای مختلف طراحی پروتوتایپ در تجربه کاربری وجود دارد، مثل کشیدن طرح، اما احتمال فراموش کردن جزئیات و اشتباه کردن در طراحی همواره با شما همراه است. همین موضوع چگونگی طراحی پروتوتایپ در تجربه کاربری را به شدت ارزشمند میکند، زیرا از جهات مختلف چگونگی عملکرد محصول شما را به نمایش میگذارد. نه کاملا و البته در اکثر موارد نه دقیقا، نام نمونه اولیه یا پروتوتایپ نشان میدهد که این محصول، محصول نهایی نیست.
یک راه ساده برای اندیشیدن به نمونه اولیه، بررسی آن به صورت مکانیسمی برای عملکرد است. تعریف بخش به بخش شیوه کارکرد، دارای فواید مهمی نظیر موارد زیر است:
۱) موجب واقعی شدن کار میشود
پیش از اینکه پروتوتایپ ساخته شود، محصول نهایی موضوعی کاملاً انتزاعی است! این موضوع برای زمان کوتاهی قابل قبول است، اما در نهایت ایده باید به چیزی تبدیل شود که برای سهامداران و مشتریان قابل درک و پذیرش باشد. نمونه اولیه نخستین گام برای تبدیل ایده به واقعیت است.
۲) رفع مشکل
گاهی اوقات، ما میتوانیم چالشی را طراحی کنیم که راه حلی ندارد. به عنوان یک مهارت، طراحی پروتوتایپ در تجربه کاربری بهترین راهکار برای بصری سازی یک مشکل و یافتن سریع راه حل آن است. اگر این کار جواب نداد، نمونه اولیه را دور بیندازید و دوباره تلاش کنید.
۳) تکرار کردن
طراحی نمونه اولیه مراحل مختلفی دارد، اما نتیجه همواره یکسان است: تکامل ایدههای شما. از کشیدن طرح اولیه تا اجرای کامل طرح، هر بار که روند را تکرار میکنید، نگرشی جدید از رفتارها و عملکرد آزمایشات انجام شده را مشاهده میکنید. با دادههای بیشتر، میتوانیم سریعتر و هوشمندانهتر کار را تکرار کنیم.
۴) یافتن اتفاقات ناخواسته
زمانی که کار را به صورت بصری به نمایش در میآورید، محدودیتهای موجود در پژوهشها را مشاهده میکنید، این موضوع نگرشی بهتر از آنچه باید باشد و آنچه نباید باشد را در اختیار شما قرار میدهد.
۵) یافتن مشکلات کاربری
این موضوعی است که بسیاری از طراحان از آن استفاده میکنند: زمانی که محصول شما نمونه اولیه داشته باشد، چالشهای کاربری آن راحتتر پیدا و رفع میشوند.
۶) ارائه دادن
نمونههای اولیه در هر مرحلهای، روشی استاندارد برای ارائه دادن هستند. چه یک نسخه از صفحهای را آزمایش کنید و چه محصولی را به مشتری ارائه دهید، داشتن نمونه اولیه بهتر از نداشتن آن است. و اگر اینطور نباشد، مطمئن باشید که از شما میپرسند که نمونه اولیه کجاست و چرا آن را تهیه نکردهاید.
چگونه فرآیند طراحی پروتوتایپ در تجربه کاربری را آغاز کنیم.
پس از دریافت فایلی ۵۰ صفحهای از موارد مورد نیاز یک مشتری، نگاه کردن به صفحه نقاشی (برای کشیدن طرح) دلهرهآور است. بازخوانی گفتههای جسته و گریخته مشتری در ملاقات، طرحهای ساده و اولیه و تصاویر کشیده شده روی تختهسفید به ندرت به شما کمکی میکند.
زیرا نمونههای اولیه بر مبنای اطلاعات دیگری ساخته میشوند و بسیار مهم است که به جای دست به قلم شدن و کشیدن طرح، ابتدا جزئیات لازمه را جمعآوری کنید. چکلیست زیر را در نظر بگیرید و جزئیات ارائه شده توسط مشتری یا مدیر را مجدداً بررسی کنید همین طور حتما این سوالات را از مشتری بپرسید و جواب مشخص او را ثبت کنید:
اهداف پروژه چیست؟
با نمای کلی کار را شروع کنید. آیا محصول یک مشکل واقعی را حل میکند؟ چگونه آن مشکل را حل میکند؟ درک کارایی محصول نکتهای حیاتی برای ارائه هرگونه راه حل است.
در حال حاضر مردم از کدام محصولات رقیب استفاده میکنند؟
تجزیه و تحلیل قوی رقبا، تصویری واضح از آنچه در بازار برای محصولات شما روی میدهد به علاوه آنچه کاربران نیاز دارند را بیان میکند.
مخاطب کیست؟ اهداف او چیست؟
درک توزیع جمعیتی و نیازهای مخاطبان، به شما نگرشی عالی از آنچه محصول شما بایستی به هر تیپ شخصیتی از کاربران ارائه دهد و نیازهای آنها را رفع کند، خواهد داد.
نوع محصول شما چیست و برای چه (دستگاهی) کاربرد دارد؟
با انواع مختلف فناوریها و راهکارهایی که وجود دارند، طراح تجربه کاربری بایستی چگونگی استفاده محصول را بداند (نرم افزار تحت وب، وبسایت واکنشگرا، نرم افزار موبایل و غیره)، دستگاه یا دستگاههایی که آن را اجرا میکند را بشناسد و از چگونگی کارکرد نسخههای مختلف محصول آگاه باشد.
آیا نمونه بصری خاصی برای دنبال کردن وجود دارد؟
اگر محصول همین حالا وجود داشته و پروژه مد نظر بهبود یا بازطراحی آن باشد، این امکان وجود دارد که با بررسی رفتار کاربران با محصول فعلی، برخی موارد پیش نیاز را شناسایی کرد.
چه چیزی به کاربر ارائه میشود؟
قرار دادن استثنائاتی برای فرآیندها و موارد ارائه شده به کاربران عنصری حیاتی در برنامهریزی و روند کاری است. هر پروژه با سایر پروژهها متفاوت است اما اگر مواردی که باید ارائه شوند به درستی تعریف شوند، امکان پیشرفت سریعتر سایر بخشهای طراحی تجربه کاربری بیشتر است.
نمونهای اولیه خود را بکشید
پس از جمعآوری و دستهبندی دادهها، گام بعدی آغاز طراحی است. بسیاری از طراحان در همین مرحله و پیش از اینکه حتی طرحی را روی کاغذ بکشند، ایدههایی برای طرح، چیدمان و حتی محل دقیق قرار گرفتن عناصر در طرح بصری را در نظر گرفتهاند. این کار قابل قبول است اما هدف از طراحی اولیه، یافتن فضای موجود برای یافتن آنچه امکانپذیر است و مهمتر از آن، آنچه امکانپذیر نیست، خواهد بود.
لوازم مورد نیاز برای نوشتن را جمعآوری کنید، فرقی ندارد مداد و کاغذ باشد یا ماژیک و تختهسفید. فرآیند طراحی مانند پیشنوشتههای یک نویسنده و ساز زدنهای یک آهنگساز است. بر اساس کارهایی که پیشتر انجام دادهاید آزادانه طراحی کنید و موارد زیر را در نظر داشته باشید:
روند کار کاربر
روند کار کاربر را دنبال کنید. چگونگی دسترسی کاربران به اهداف و تعامل آنها با سامانه را بررسی کنید.
اطلاعات موجود. هر روند کاری کاربران، اطلاعاتی درباره ورودیها و خروجیهای کاربران را در اختیار شما قرار میدهد. این موارد را شناسایی کنید، چگونگی ارتباط آنها با رفتار و انتظارات کاربران را پیدا کنید، نوع تعاملات آنها را بررسی کنید و چگونگی کارکرد آنها را مشخص کنید.
طرح اولیه
پس از آشنایی با کسانی که از سامانه شما استفاده میکنند، کاری که آنها میخواهند انجام دهند و ابزارهای مورد نیاز آنها را فراهم آورید؛ وقت آن رسیده که چگونگی کار را بررسی کنید. روند کاری کاربران را طراحی کنید. نیازی نیست که چیدمان خاصی را در نظر بگیرید، فقط کاری را انجام دهید که مشکل آنها را حل میکند.
ساختار اولیه را طراحی کنید
پس از پیش طراحی روند کاری کاربران، حالا ایدههای بهتری برای یافتن بهترین ساختار محصول خواهید داشت. این ایده شامل محتوا (متن، تصاویر، ویدئو و غیره) است و در جعبهها و بخشهای پایه به نمایش در خواهد آمد. وقتی این کار را به صورت دستی انجام میدهید، اندازهها دقیق نیستند، در نتیجه ساختار و محتوا فقط برای نمایش کیفی است نه استفاده واقعی.
جمعبندی
در پروتوتایپ تمام جزئیاتی که کاربران با آن سر و کار دارند، نمایش داده میشود. در واقع یک پوسته از نرمافزار نهایی است که چه در سمت کاربر مصرفکننده و چه در سمت مدیر سایت یا اپلیکیشن طراحی میشود و فیلدهایی که برای کار با آن وجود دارد مشخص و در صفحه جانمایی میشود. در این مقاله در ابتدا با مفهوم پرتو تایپ و سپس کاربرد آن در زمینه تجربه کاربر، فرآیند گام به گام پرتوتایپ، اهداف و ویژگیهایش آشنا شدید.
امیدوارم با خواندن این مطلب اطلاعات کافی از پرتوتایپ در حوزه دیزاین کسب کرده باشید.