در موشن دیزاین با استفاده از انیمیشن و جلوههای بصری، اصول طراحی گرافیک در فیلمسازی و تولید ویدئو به کار برده میشود. فیلمها، متنهای متحرک و انیمیشنها از جمله مثالهای موشن دیزایناند.
پروژه موشن دیزاین موفق محدود به طراح آن نمیشود. بلکه مراحل زیادی برای فرآیند پیشتولید آن وجود دارد. با این حال، بسیاری از افراد مستقیماً به سراغ انیمیشنسازی میروند و در ادامه با مسائلی مواجه میشوند که با برنامهریزی بهتر، میتوانستند از آن اجتناب کنند.
اگر در حال ساخت یک تبلیغ تلویزیونی، موزیک ویدئو یا انیمیشن هستید، برنامه پیشتولید قوی پروژه شما را موفق خواهد کرد. ما در این مقاله به شرح مرحله اول از فرآیند تولید موشن دیزاین پرداختیم. در مقالات آتی، مراحل بعدی را معرفی خواهیم کرد.
آنچه در این نوشته خواهیم داشت
مرحله اول در موشن دیزاین
سفارشدهندهای را در نظر بگیرید که محتوای مدنظر او معرفی محصولات جدید کارخانهاش برای خانمها بوده است. او مدتی بعد از شروع کار طراحان، نمونهکارهای دیگری مشاهده میکند. حالا نظرش در مورد سفارش اولیه تغییر کرده است. مایل است در همین ویدئو، تعدادی از محصولات قدیمی که مورد استفاده کودکان هستند نیز معرفی شود.
این تغییر، یک تغییر ساختاری عظیم است و هزینه زیادی را برای سفارشدهنده به همراه خواهد داشت. چرا که او قبلاً تأییدیه را در مورد گروه هدف و دیگر جزئیات کار به موشن دیزاینر داده است. تغییر گروه مخاطبان محتوا از “خانمها” به “خانمها و کودکان” و همچنین افزودن محصولات جدید، ساختار محتوا را به صورت کامل تغییر میدهد. پس، کل طرح باید بازاندیشی و بازنویسی شود.
این مثالِ راهنما نشان میدهد که قبل از شروع ساخت محتوای متحرک (موشن)، دانستن اینکه نهایتا مشتری از شما چه چیزی میخواهد، برای عدم اتلاف بودجه و عدم سررسیدن مهلت مقرر قبل از انجام کار، بسیار مهم است. به همین دلیل است که موشن دیزاین با همدلی با مخاطب موشن دیزاین و اکتشاف نیازهای مشتری شروع میشود.
پنج مرحلهی اصلی موشن گرافیک عبارتاند از: همدلی و اکتشاف، تعریف و پیشتولید، ایدهپردازی، پیادهسازی و تولید، بازخورد و بهینهسازیِ نتیجهمحور.
آیا موشن دیزاین شغل پرتقاضایی است؟ پاسخ را در «۶ شغل پر تقاضا در حوزه دیزاین [۲۰۲۲]» بخوانید.
مرحله اول: اکتشاف
اولین کاری که موشن گرافیست انجام میدهد این است که پرسشنامه کوتاه ابتکاری (Creative Brief Questionnaire: CBQ) را برای مشتری ارسال میکند. CBQ شامل 15 سؤال است که به او کمک میکند ورودیهای اولیه را جمعآوری کند تا برای اولین جلسه با موضوع “مذاکره دربارهی جزئیات بیشتر” آماده باشد. این کار باعث صرفهجویی در زمان میشود و برای همه ذینفعان کارآمد خواهد بود.
در ادامه به تعدادی از سؤالاتی که میشود در قالب CBQ مطرح کرد، میپردازیم:
۱. سؤالات مرتبط با اهداف و چشمانداز پروژه
- به طور مختصر از چشمانداز مدنظر خود بگویید. (چرا به این ویدئو نیاز دارید؟ آیا چالشهای خاصی هم برای مطرح کردن وجود دارد؟)
- اهداف شما چیست؟ (اطلاعرسانی؟ حراج؟ افزایش بازدید از سایت؟ تبدیل مخاطب بالقوه به بالفعل؟)
- پیامهای اصلی شما چیست؟ (اگر بیش از سه پیام مدنظر شماست، میبایست بیش از یک ویدئو تولید شود.)
- شاخصهای موفقیت را چگونه تعریف میکنید؟ (تعداد بازدید؟ تعداد اشتراکگذاری؟ سنجههای مشخص تعریف کنید.)
- این ویدئو چگونه و کجا استفاده خواهد شد؟ آیا رسانهای تبلیغ آن را انجام خواهد داد؟
۲. سؤالات مرتبط با مخاطبان
- مخاطبان این موشن دیزاین چه کسانی هستند؟ (عنوان شغلی، سن، جنسیت، نژاد، مکان و غیره)
- آنها در مورد برند/ محصول / خدمت شما چه احساس یا فکری دارند و چرا؟
- چه اطلاعات دیگری دارید؟ آنها به چه چیزی اهمیت میدهند؟ (در صورت وجود، دادهها یا تحقیقات را بخواهید.)
- چیزی که مایلاید مخاطبینتان بعد از موشن انجام دهند، عنوان کنید.
۳. سایر سؤالات
- از تصاویر جدید استفاده کنیم یا تصاویر موجود؟ آیا این محتوا، بخشی از یک کمپین است؟
- رقبای شما چه کسانی هستند؟
- آیا میتوانید چند ویدئوی مرتبط به اشتراک بگذارید؟ (این کار در درک سبک و حوزه فعالیت به شما کمک میکند.)
- عناصری که میبایست آنها را در محتوا به کار ببریم چیست؟ (URL، call to action و غیره)
- تأیید خروجی کار ما بر عهده چهکسی است؟ (فهرستی از اطلاعات تماس اعضای تیم را بخواهید.)
- بودجه این پروژه چقدر است؟ (در تعیین رویکرد کار حائز اهمیت است.)
- سررسید تحویل پروژه چه زمانی است؟ (چه زمانی برای شما مطلوب است؟ چه زمانی میبایست آن را داشته باشید؟ چرا؟)
دیزاینرهای خوب و خلاق زمان قابلتوجهی را صرف درک مشتریان و مخاطبان خود و همچنین شیوهای که قرار است پروژه استفاده شود، میکنند. این کار به کشف بینشهای خاص که ممکن است در طول فرآیند مورد استفاده قرار گیرند، کمک میکند. در اصطلاحات سازمانی، این مرحلهی تحقیقاتی، account planning (طرحریزی حساب مشتریان) نامیده میشود.
به عنوان مثال، اگر همه رقبای شما از بیان و ظاهر مشخصی استفاده و احساس یکسانی در مخاطب ایجاد میکنند، باید تصمیم بگیرید که چگونه میخواهید خودتان را از آنها متمایز کنید. شما میتوانید بالاتر از سطح رقابت عمومی ظاهر شوید. جایگاه خودتان را بیابید و از بینشی که از تحقیقاتِ خود به دست میآورید برای ایجاد یک استراتژی خلاقانه استفاده کنید.
موشن گرافیک فقط کاربرد تبلیغاتی ندارد. «کاربردها و نمونههای موشن دیزاین در طراحی UI» را بخوانید تا با یکی از کاربردهای جذاب موشن دیزاین آشنا شوید.
جلسه اکتشاف نیازها و سلیقهی مشتری
در صورت امکان، بهتر است با مشتریان خود رو در رو ملاقات کنید تا بتوانید نیازهای آنها را بهتر درک کنید. اگر مشتریان خارج از شهر هستند، میشود حداقل یک جلسه آنلاین داشت تا واکنشهای آنها را ارزیابی کنید. ایجاد روابط و البته ارتباط مؤثر در این فرآیند ضروری است.
در مرحلهی اکتشاف، باید زیاد سؤال پرسید. سؤالاتی که به شما کمک میکند بفهمید مشتریانتان چه میخواهند. برخی از مشتریان از تعداد زیاد سؤالات، آزردهخاطر میشوند. اما موشن دیزاینر باید سؤالاتش را بپرسد تا بتواند پرسونای مخاطب را درک کند. نهایتا، این تنها راه برای روشن کردن موضوعی است که روی آن کار و تلاش میکنید تا به نتیجه برسد. اگر به قدر کافی «چرا» بپرسید، به خوبی شروع به کشف مسائل خواهید کرد.
آموزش مشتری
آموزشدادن به مشتریان، به خصوص اگر تجربه قبلی در این زمینه نداشته باشند، بسیار مهم است. همه افراد درگیر پروژه، باید بدانند که مراحل مختلف کار و تأییدگرفتن در مراحل مختلف چقدر حیاتی است. چون
- موشن دیزاینر زمانی شروع به ایدهپردازی میکند که چهارچوبهای کار تأیید شده باشد؛
- پس از تأیید داستان برای انیمیشن، استوری بورد را کلید میزند؛
- و وقتی استوری بورد تأیید شد، فرآیند تولید انیمیشن را شروع میکند.
این فرآیند تأیید زنجیرهای به برنامهریزی مداوم پروژه و جلوگیری از اتفاقات غیرمترقبه کمک میکند. به یاد داشته باشید، موشن گرافیستها این روند را هر روز انجام میدهند. اگر فرآیند را به مشتریان آموزش ندهید، پس نباید از اینکه ندانند در مرحله بعد چه کاری را باید انجام دهند یا ندهند، آشفته و ناراحت شوید.
از همان ابتدا، همه نقشهای پروژه را مشخص و یک فرد مشخص را به عنوان تهیهکننده در نظر بگیرید. تهیهکننده مدیر پروژه است و مدیریت انجام امور در زمان مناسب را بر عهده دارد. او جلسات را تنظیم میکند، مشکلات برنامه را تشخیص و مرتفع میکند، تیم را مدیریت و بودجهبندی و زمانبندیها را کنترل میکند.
بازخورد Triple-C
در نهایت، لازم است که بر اهمیت آنچه که بازخوردِ Triple-C نامیده میشود، تاکید کنیم. بازخوردهایی که هر یک از ذینفعان مطرح میکنند، باید شرایط زیر را داشته باشد:
- واضح (Clear) یعنی مستقیم و سرراست، بدون زیادهگویی، بدون تعارف و فقط در مسیر مشخص باشد؛
- مختصر (Concise) یعنی کوتاه، آسانفهم، با رعایت سادگی در علامتگذاری لیستها و نشانیدادن به محصولات باشد؛
- یکپارچه (Consolidated) یعنی با گرفتنِ بازخوردِ کل تیم باشد.
بازخورد نامشخص یا با تاخیر اصلیترین دلیل منحرف شدن پروژهها از مسیر صحیح است. ارائه دیرهنگامِ نظرات ذینفعان، میتواند باعث ایجاد اختلال در پروژه شود. دریافت بازخورد از یک مدیر ارشد اجرایی یا سایر مدیران پس از تکمیل پیشنویس نهایی موشن، اتفاق غیرمعمولی نیست، اما بسیار ناخوشایند است. چرا که نهایتا مجبور میشوید به مشتری خود توضیح دهید امکان ایجاد تغییرات وجود دارد؛ اما مستلزم هزینه بیشتر و تاخیر در تحویل کار خواهد بود.
جمعبندی و نتیجهگیری
در این مطلب به معرفی مرحله اول از فرآیند تولید موشن گرافیک پرداختیم. در این مرحله که به نحوی فنداسیون پروژه است، همانطور که گفته شد موشن دیزاینر به کمک یک پرسشنامه با سؤالات دقیق و مرتبط به شناسایی اهداف، چشمانداز، مخاطبان و چهارچوب مدنظر مشتری پرداخته و در ادامه به کمک جلسات حضوری و یا آنلاین، این ارتباط و فرآیند را حفظ خواهد کرد.
همچنین در این مرحله، دیزاینر باید تیم سفارشدهنده را نسبت به اهمیت هر مرحله از فعالیت، میزان مشارکت ایشان، اهمیت تأیید دقیق مراحل مختلف و بازخوردهای ذینفعان کاملا توجیه کند. البته ممکن است براساس نوع و مقیاس پروژه جزئیات هر مرحله کمی متفاوت باشد. به مرحله دوم فرآیند، که تعریف و پیشتولید پروژه است، در مقالهای دیگر کاملا پرداخته خواهد شد.
در آموزش جامع موشن دیزاین تمامی مراحل موشن گرافیک در پروژههای مختلف آموزش داده میشود.