همانطورکه پیشتر به این موضوع اشاره شد؛ مهارتهای نرم شامل تواناییهای روانی- اجتماعی و مهارتهای بین فردی است که به افراد مختلف کمک میکند مشکلاتشان را حل کنند، تفکر نقاد داشته باشند، روابط موثری با دیگران برقرار کنند، ویژگیهای رهبری و تیم سازی خود را بهبود دهند، زمان خود را مدیریت کنند، استرس و فشارهای زندگی را به شیوهای کارآمد مهار کنند و…
با توجه به رقابت گسترده که امروزه برای پستهای سازمانی وجود دارد، توسعه مهارتهای نرم برای فعالیت سازنده در محیط کار اهمیت فوق العاده ای دارد.
پیش از این، تمرکز مدیران بر روی مهارتهای سخت و توانایی افراد برای اجرای موثر کارها بود. اما اکنون هر نوع شغلی که به آنها فکر کنید شما را به داشتن ویژگیهای شخصیتی خاصی ملزم میکند. علاوه بر این نکته مهم دیگر این است مهارتهای نرم، به حرفههای مختلف قابل انتقال است و مستقل از آن است که شما در چه حوزهای مشغول فعالیت هستید. در این بخش و در روند آموزش “تقویت مهارت های نرم در محیط کار” میخواهیم به موضوع مهم شخصیت یا “Personality” بپردازیم و از زاویه ای نزدیک به این موضوع مهم بپردازیم.
آنچه در این نوشته خواهیم داشت
شخصیت چیست؟
شخصیت عبارت است از سبک نگرش ما به مسائل، احساسات و رفتارها. شخصیت کلیت وجودی یک فرد است که صفات دیگر را نیز دربر می گیرد. شخصبت شامل موارد زیر است:
۱) صفات شخصیت
درستکاری: صداقت یک فرد در تعامل با دیگران، وفاداری به اتقادات، سیستم های ارزشی و…
پذیرش: پذیرش افرادی که با آن ها در تعامل هستم.
نظم: به رویکرد منضبط فرد در زندگی و کار اشاره دارد.
تعهد: به ملزم شدن فرد نسبت به موفقیت های شخصی و اهداف گروه، اشاره دارد.
۲) صفات رفتاری
مهارت های بین فردی: به روش های برقراری ارتباط فرد با دیگران و تداوم روابط اطلاق می شود.
مهارت های ارتباطی: به راه های نوشتاری، گفتاری، شنیداری و استفاده از زبان بدن در تعامل فرد با دیگران، اشاره دارد.
مدیریت تیم: به نقش موثری اشاره دارد که فرد با آن توانایی ساختن و مدیریت یک تیم را نشان می دهد تا به اهداف تعیین شده اش برسد.
مدیریت استرس: به توانایی حفظ آرامش در یک موقعیت استرس زا، شناسایی عوامل استرس زا و پیدا کردن راه حل برای کاهش آن اشاره دارد.
۳) نگرش
نگرش مثبت: توانایی داشتن دیدی مثبت در مواجهه با مشکلات و موقعیت های دشوار و امتحان کردن ایده های مختلف در زمان رویارویی با موانع
موقعیت برد-برد: توانایی مذاکره و متقاعد کردن طرف مقابل برای دستیابی به یک هدف قابل قبول برای مشکل و ساخت یک موقعیت برد-برد برای هر دو طرف مذاکره.
از یاد نبردن هدف: توانایی متمرکز کردن ذهن بر هدف نهایی و دوری از مشکلات متنوعی که ممکن است بر سر راه قرار بگیرد.
بیشتر بخوانید:”نکات ضروری در مصاحبه کاری“
انوع تیپ های شخصیتی
افراد تیپ های شخصیتی متفاوتی دارند بعض از آن ها به شرح زیر است:
افراد کمال گرا: آنها هرگز راضی نمی شوند مگر وقتی به سطح کمال برسند. بعضی اوقات این افراد فراموش می کنند که چیزی وجود ندارد که بتوانند کاملا عالی باشد، معمولا برای خود و کسانی که با آن ها کار می کنند منبع استرس هستند، نمیتوان آن ها را به طور قطع مورد انتقاد قرار داد برای اینکه می خواهند به عالی ترین سطح برسند و نتایج عالی بگیرند.
افراد یاری رسان: آنها همیشه می خواهند به دیگران کمک کنند با راهنمایی کردن، مشورت دادن و…
افراد خیال پرداز: آنها برخی اوقات رویاپرداز نامیده میشوند و به ایده های نوآورانه ای فکر می کنند، گاهی دیگران آن ایدهها را غیر عملی می دانند اما بعضی اوقات عجیب ترین ایدهها می توانند به طرح یا محصولی جدید منجر شوند.
افراد موفق: این افراد، کسانی هستند که مصمم هستند تا به چیزی که برای آن برنامه ریزی کردهاند، برسند. آنها از حداکثر ظرفیت خود استفاده میکنند و نسبت به کار خود تعهد نشان میدهند و در نهایت به هدف خود می رسند.
افراد جراتمند: این افراد در هیچ موقعیتی نه پرخاشگرند و نه منفعل. آنها ترجیح میدهند از حق خود دفاع کنند، به حقوق دیگران احترام بگذارند و توانایی ذاتی برای قانع کردن دیگران را دارند.
افراد پرسشگر: آنها افرد شکاکی هستند که نظرات، رفتار، ایده ها، روش انجام کارها و… را زیر سوال می برند و اکثرا از نتیجه راضی نمی شوند. دیگران معمولا این گونه افراد را درک نمی کنند و به آنها به چشم مانعی در پیشبرد کارها می نگرند.
افراد ماجراجو: آنها حاضرند خطر را بپذیرند تا به اهدافشان برسند. هیچ خطری برای آنها بزرگ نیست و به تجربیات با روحیه ماجراجویانه نگاه میکنند.
افراد مشاهده گر: این افراد مشاهدهگران فوق العادهای نسبت به دیگران و اتفاقات اطرافشان هستند. آنها به طرز آشکار و بعضی اوقات نامحسوس افراد، رویدادها، اتفاقات، محیط و… را وارسی و تحلیل می کنند و گاهی اوقات منبع خوبی برای اطلاعاتی هستند که سایر افراد متوجهشان نمی شوند.
افراد صلح جو: آنها از مواجهه با موقعیتهای پرتنش اجتناب میکنند و همیشه تلاش میکنند بین طرفین اختلاف، صلح ایجاد کنند. ما نمیتوانیم بگوییم که هر فرد میتواند در یکی از این دستهها طبقه بندی شود در اغلب اوقات در افراد ترکیبی از ویژگیهای بالا مشاهده می شود. ممکن است یک ویژگی شخصیتی خاص در یک فرد غالب باشد و در یک فرصت شخصیتی دیگر. شما کدام یک از این موارد هستید؟ به آن ها فکر کنید.
و حالا وقت آن رسیده که برسیم به موضوع مهم تحول شخصیت!
بیشتر بخوانید:”انتخاب شغل مناسب من“
تحول شخصیت
تحول شخصیت به معنای بهبود وجهه درونی و بیرونی فرد برای به وجود آوردن تغییری مثبت در زندگی است. هر فرد شخصیتی دارد که می تواند دوباره شکل بگیرد یا توسعه داده شود. تحول شخصیت موضوع بسیار مهمی است زیرا به افراد این امکان را میدهد تا بر روی دیگران تاثیر خوبی بگذارند، روابط را بسازند و توسعه دهند و در حرفه خود پیشرفت کنند. بعضی افراد به طور ذاتی شخصیتی کاریزماتیک دارند، در حالی که بقیه ممکن است شنونده یا نصیحت کننده خوبی باشند. این قضیه مهم است که افراد نقاط قوت خود را تقویت کنند، نقاط ضعف خود را بشناسند و تلاش کنند آن ها را بهبود ببخشند. رشد شخصیت ابزاری است که به افراد کمک می کند تا متوجه شوند توانایی های و نقاط قوتشان آن ها را به فردی موفق و شادتر تبدیل می کند.
عناصر تحول شخصیت
عناصر زیر برای رشد شخصیت حیاتی هستند:
۱) خودآگاهی
۲) هدف گذاری
۳) خلاقیت
۴) نوآوری
۵) ارزش های انسانی
۱) خودآگاهی
خودآگاهی شامل شناخت خود ویژگیهای شخصیتی، نقاط قوت و ضعف و علائق میشود. توسعه دادن خودآگاهی می تواند به شما کمک کند متوجه شوید که چه زمانی تحت فشار و استرس هستید و در اکثر مواقع پیشنیاز ارتباط موثر و همچنین کسب توانایی همدردی با دیگران است. اینکه شما چگونه خود را میبینید بسیار اهمیت دارد و همچنین نیاز دارید بدانید دیگران چه تصویری از شما دارند، به همین منظور شما باید بدانید که چند “خود” دارید و از هر کدام چگونه مراقبت میکنید.
خود جسمانی
بدن: شما فقط یک جسم دارید پس از آن مراقبت کنید.
متعلقات: شما باید حواستان را جمع کنید تا متعلقاتتان را در وضعیتی عالی نگه دارید، مانند تلفنهمراه، دوچرخه، کتابها و…
خانه: مکانی است که شما و اعضای خانوادهتان در آن زندگی میکنید و با یکدیگر در تعامل هستید. پس نیاز است اطمینان حاصل کنید که محیطی امن و قابل اتکا باشد.
خود اجتماعی
تعامل با دیگران: ارتباط با خانواده، دوستان، همکاران، همسایه ها و… باید موثر و پایدار باشد.
روابط با دیگران: مرزهای واضح و توام با احترام، برای روابطتان چه در سطح اجتماعی و چه در سطح حرفهای ایجاد کنید.
خود معنوی
در ارتباط با اعتقادات معنوی و ارتباطتتان با نیروهای حاکم در جهان، صادق و شفاف باشید. شجاع باشید و پای ارزش ها و اعتقاداتتان بایستید.
برای اینکه درباره ادراکات خود آگاه باشید از خودتان بپرسید:
- من که هستم؟ نقاط قوت و ضعف من چه هستند؟ اولویتهای من چه هستند؟ خود را چگونه می بینیم؟ دیگران مرا چگونه می بینند؟
- چه کسی میخواهم باشم؟ اهداف کوتاهمدت و بلندمدت من چه هستند؟ (در زندگی شخصی و کاری)
- چطور به آنها برسم؟ چه قدمهایی بردارم تا به اهدافم؟ چه منابعی در اختیارم هستند؟ از چه منابع دیگری می توانم استفاده کنم؟
برای اینکه تمام اینها را متوجه شوید خوب است که آنالیز SWOT را اجرا کنیم.
تحلیل SWOT
تحلیل SWOT مخففی برای نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها است. این تحلیل هنگامی موثر است که تمام مراحل و ملاحضات را خالصانه انجام دهید تا خودتان را بشناسید و اقدامات مناسب را انجام دهید.
نقاط قوت
به سوالات زیر درباره خودتان پاسخ دهید:
- من از نظر حرفهای چه صلاحیت یا توانمندیهایی دارم که مرا از دیگران متمایز میکند؟
- من چه مهارتهای برجستهای دارم؟
- نظر دیگران درباره نقاط قوت من چیست؟
نقاط ضعف
لیستی از نقاط ضعف خود را فهرست کنید.( شاید بتوانید از یک دوست نزدیک یا عضوی از خانواده خود کمک بگیرید):
- آیا من عادات نامطلوب دارم؟
- نظر دیگران درباره نقاط ضعف من چیست؟
فرصت ها
- به فرصتهایی که وجود دارد و میتوانید از آنها استفاده کنید، فکر کنید:
- از چه تکنولوژی یا دانشی میتوانم استفاده که مهارتهای خود را ارتقا ببخشم؟
- چه مهارتهای جدیدی میتوانم یاد بگیرم تا به من نسبت به بقیه مزیت رقابتی دهد؟
تهدیدها
ممکن است تهدیدهایی وجود داشته باشد که مانع پیشرفت شما باشد، آن ها را لیست کنید:
- آیا کسی هست که کار را بهتر از من انجام دهد؟
- آیا تکنولوژی های جدید پیشرفت مرا تهدید می کند؟
- آیا ممکن است برخی از ویژگیهای شخصی من، مرا از رسیدن به هدفم باز دارند؟
- من با چه موانعی مواجه هستم؟
پس آنالیز SWOT را برای خود انجام دهید و نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدهایتان را بشناسید. این تمرین به شما کمک می کند تا خود را آنالیز کنید و زمینه را برای اقدامات خلاقانه آماده کنید.
بیشتر بخوانید:”راهنمای جامع مهارتهای نرم“
چگونه می توان از نتایج آنالیز SWOT استفاده کرد؟
بر روی نقاط قوتتان در موقعیتهای زیر تمرکز کنید:
- هنگام نوشتن رزومه
- هنگامه مصاحبه
- هنگام درخواست برای ارتقای شغلی
- هنگام تعاملات با دیگران
به موارد زیر توجه کنید و برایشان قدم بردارید:
- بر روی نقاط ضعفتان کار کنید و آنها را کاهش دهید
- تلاش کنید تهدیدها را به فرصتهایی تبدیل کنید بتوانید از آنها به سود خود استفاده کنید.
۲) هدف گذاری
بسیاری از شخصیتهای قوی اهداف و آرزوهای بزرگی دارند. مشخص کنید به چه چیزی می خواهید دست پیدا کنید. فرقی نمیکند میخواهید یک طراح بزرگ شوید یا یک دیجیتال مارکتر خبره. هدف گذاری یک قدم بزرگ در مسیر توسعه دادن و شکلدهی به شخصیتی قوی و کاریزماتیک است. اما هدف چیست؟ هدف نقشه راهی به سوی آینده است. شما باید تصمیم بگیرید که هدف نهایی شما در زندگی شخصی و حرفهای چیست. بعد از تصمیمگیری بر روی هدفتان، باید برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید. برنامه ریزی نکردن مساوی است با برنامه ریزی کردن برای شکست! هنگام برنامه ریزی شما باید به تمام جنبه ها و منابع مورد نیازتان فکر کنید (فیزیکی، روانی، مالی). همان طور که آبراهام لینکن گفته است:
“اگر من 8 ساعت برای بریدن درختی وقت داشتم، ۶ ساعت آن را صرف تیز کردن تبرم می کردم.”
اهداف باید دقیق و با جزئیات باشد اگر هدفتان شفاف نباشد و بر آن متمرکز نباشید نمی توانید به چیزی دست پیدا کنید.
اهداف SMART
SMART سرواژهای است که میتوانید برای هدایت فرآیند هدف گذاری از آن استفاده کنید. معیارهای SMART به مفهوم مدیریت بر مبنای هدف به پیتر دراکر (Peter Drucker) نسبت داده میشود.
S: برای Specific (مشخص)
M: برای Measurable (قابل اندازهگیری)
A: برای Achievable (دستیافتنی)
R: برای Relevant (مناسب)
T: برای Time-bound (محدود به زمان)
SMART ابزار مؤثری است که وضوح، تمرکز و انگیزهی لازم را برای رسیدن به اهدافتان در اختیار شما قرار میدهد. در ضمن میتواند توانایی شما در دستیابی به آنها را با تشویق به تعریف مقاصد و تعیین تاریخ تکمیلشان افزایش بدهد. هر شخص، در هر جایی و بدون نیاز به ابزار یا آموزش خاصی میتواند به راحتی از اهداف SMART استفاده کند.
۳) خلاقیت
واقعیت این است که تاکنون، روان شناسان و محققان، برداشت های متفاوتی از این واژه داشته و تعاریف متنوعی از آن ارائه کرده اند. وجود چنین اختلاف نظری، ناشی از ماهیت پیچیده آن است
خلاقیت، یک فرایند ذهنی است که از فرد معینی و در یک زمان مشخص دیده می شود؛ فرآیندی که در نتیجه آن، یک اثر جدید – اعم از ایده یا چیزی نو و متفاوت – تولید میشود. تولید جدید و متفاوت، میتواند کلامی یا غیر کلامی و عینی یا ذهنی باشد. در مطالعه پیرامون خلاقیت، به دو نکته مهم زیر باید توجه داشت:.
- اول آن که خلاقیت میتواند خلق اشکال یا صورتهای جدیدی از ایده ها یا تولیدات کهنه باشد. در این صورت، اغلب فکرها و ایده های گذشته، اساس خلاقیت های تازه است.
- دوم این که خلاقیت امری انحصاری است و حاصل تلاش فردی و تنها یک موقعیت یا مسئله عمومی نیست؛ از این رو، فردی ممکن است چیزی را خلق کند که قبلاً هیچ گونه سابقه ذهنی از آن نداشته باشد؛ اگر چه آن چیز به صورتهای مشابه یا کاملاً یکسان قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد.
فرآیند خلاقیت
۲ مرحله در خلاقیت وجود دارد:
فکر کردن: به یک ایده یا رویکرد جدیدی فکر کنید.
تولید کردن: ایده خود را به عمل تبدیل کنید.
نکته: اگر شما ایده ای دارید اما بر اساس آن ها عمل نمی کنید شما رویا پرداز خوبی هستید اما فرد خلاقی نیستید.
قدم هایی برای خلاق بودن
پرسش کردن: برای خود و دیگران سوالاتی مطرح کنید، اعتبار و عملی بودن ایده ها و رویکردها را مورد سوال قرار دهید.
مشاهده کردن: محیطتان را وارسی کنید و افراد، اتفاقات و موقعیت های مختلف را با دقت مشاهده کنید.
شبکه سازی: شما ممکن است به کمک افرادی برای عملی کردن ایده هایتان نیاز داشته باشید.
آزمایش کردن: اعتبار هر ایده یا رویکردی را با آزمایش کردن آن بسنجید.
۴) نوآوری
نوآوری یکی از واژههایی است که امروزه به کرات در فضای کسبوکار، مدارس، دانشگاهها و حتی محیطهای اجتماعی مختلف شنیده میشود. اما به راستی این مفهوم که پیوندی تنگاتنگ با مفاهیمی مانند خلاقیت، فناوری، اختراع و اقتصاد دانشبنیان دارد، به چه معنا است؟ اگر بخواهیم نوآوری را به زبان ساده بیان کنیم، میتوان گفت: «ماهیت نوآوری، ایجاد تغییر در محصولات یا خدمات و یا روش خلق و عرضه آنها، با هدف پاسخگویی به بازارهای جدید و نیازهای متغیر مشتریان است. انجام صحیح این تغییرات و موفقیت در آن، منوط به مشاهده پیوندها، کشف فرصتها و استفاده مناسب از آنها است.»
۵) ارزشهای انسانی
ارزشهای انسانی، فضیلتها و قابلیتهایی هستند که به ما کمک میکنند در هنگام تعامل با دیگران، رفتار صحیح و قابل قبولی داشته باشیم. برخورداری از ارزشهای انسانی زندگی را ارزشمند، هدفمند و عالی میکنند و به ما هویت میبخشند. انواع ارزشهای اخلاقی و انسانی عبارتند از: احترام، حقیقت، صلح، پذیرش، ملاحظه، قدردانی، صراحت، محبت، همدلی، گوش دادن، عشق و… . با وجود ارزشهای انسانی به راحتی میتوانیم از اقسام ارزشهای اخلاقی مانند عدالت، صداقت، امتناع از خشونت و… برخوردار شویم. زیرا ارزشهای انسانی موج مثبت و عاطفی منتقل میکنند که باعث تقویت ارزشهای اخلاقی میشوند.
زمانی که به مهمترین ارزشهای انسانی خود پی ببریم، به راحتی میتوانیم عناصر سازنده شخصیت و ماموریت زندگی را پیدا کنید. برای مثال اگر یکی از ارزشهای برتر ما در زندگی شجاعت باشد، به احتمال زیاد به دنبال چالشهای جدید خواهیم بود تا بتوانیم به ترس خود در هر موقعیتی غلبه کنیم. با آگاهی از ارزشهای فردی و با تمرین مداوم، به راحتی میتوانیم به شخصیتی که دوست داریم، دست پیدا کرده و در نتیجه لیست ارزش های انسانی خود را کاملتر کنیم.
شوارتز و همکارانش در سال ۲۰۰۱، بیان کردهاند که ۱۰ ارزش اساسی مختص تمام افراد جهان وجود دارد که بر رفتار و اعمالشان تاثیر مستقیم میگذارد. این ۱۰ ارزش عبارتند از:
۱)جهتدهی به خود: به اهداف و جاهطلبیهای زندگی جهت میدهد.
۲) تحریککننده (انگیزش): انرژی، نشاط و حرکت را برای رسیدن به آرزوها ایجاد میکند.
۳) لذتجویی: بر اساس اصل لذت عمل میکند و فورا نیاز به رضایت درونی دارد.
۴) موفقیت: پیروزی و شایستگی شخصی را تعریف میکند.
۵) قدرت: با کنترل و تسلط همهجانبه بر مردم و منابع همراه است.
۶) امنیت: عبارت است از ایمنی شخصی، هماهنگی، ثبات جامعه، روابط بین فردی و کنترل خود.
۷) انطباق: غلبه بر اعمال، تمایلات، رفتارها و انگیزههایی که باعث میشوند دیگران ناراحت شده و آسیب ببینند.
۸)سنتگرایی: شامل احترام، حمایت، تعهد و پذیرش آداب و رسوم و فرهنگ است.
۹)خیرخواهانه: حفظ و ارتقا سطح رفاه دیگران، به خصوص اطرافیان نزدیک، لازم و ضروری است.
۱۰)جهانی بودن: شامل قدردانی، درک، تحمل و محافظت از رفاه مردم و طبیعت است.