Site icon آکادمی آمانج

OKR چیست؟:چرا باید تمامی سازمان ها از آن استفاده کنند؟

OKR چیست

اهداف و نتایج کلیدی (Objectives and Key Results) یا به اختصار OKR برگرفته شده از چندین روش شناخته شده علم مدیریت منابع از جمله مدیریت بر مبنای اهداف (Management by Objectives) یا MBO و SMART برای تعیین اهداف کلیدی سازمان است. از زمان ظهور علم مدیریت در دهه ۶۰میلادی، صاحبان کسب و کار تکنیک های طراحی شده مختلفی را برای ارتقاء عملکرد سازمان، به کار گرفته اند.

در سال ۱۹۶۷ پیتر دراکر، پدر کسب و کار نوین، تکنیک مدیریتی MBO را عرضه کرد. مدیریت بر مبنای هدف، روشی برای افزایش مشارکت و درگیر ساختن کارکنان است که در آن مدیر به اتفاق کارکنان، اهداف را برای یک دوره زمانی مشخص تعیین کرده، ثبت و نظارت می نمایند.

در این روش اهداف و برنامه های سازمان به صورت از بالا به پایین جریان یافته و در قالب اهداف فردی برای کارکنان مشخص می گردد. مفهوم زیربنایی این روش “برنامه ریزی منظم و منعطف” است . به این معنی که سازمان و اعضای آن تنها به واکنش به وقایع و رخدادها اکتفا نخواهند کرد بلکه باید پیشگام باشند. ایده MBO، یک تغییر بزرگ و کارآمد در عصر صنعتی بود. از بسیاری جهات، این نخستین فلسفه مدیریتی بود که به درستی با عصر اطلاعات جدید مطابقت داشت.
در اوایل دهه ۹۰ میلادی، اهداف SMART و شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) به روش‌های رایج برای برای تعیین اهداف کلیدی سازمان تبدیل شدند. سادگی SMART به سازمان‌ها کمک کرد تا اهداف بهتری را تعیین کنند که این اهداف محدود به زمان بوده و توسط KPI های قابل اندازی گیری، پشتیبانی ‌شوند. این رویکرد متمرکز بر نتایج، عنصر کلیدی مدل OKR بود.

 


بیشتر بدانیم:

هدف گذاری SMART مخفف واژه های زیر است:
S مخفف Specific : یک حوزه مشخص را برای بهبود هدف قرار دهید.
M مخفف Measurable: پیشرفت پروژه را اندازه‌گیری کنید یا حداقل معیاری برای اندازه‌گیری آن مشخص کنید.
A مخفف Assignable: مشخص کنید چه کسی مسئول اجرای پروژه است.
R مخفف Realistic: مشخص کنید که با منابع موجود، چه نتیجه‌ای را می‌توان به‌طور واقع‌گرایانه‌ انتظار داشت.
T مخفف Time-related: مشخص کنید که اهداف در چه بازه زمانی حاصل خواهند شد.

موضوعی که باید به آن توجه شود این است که این معیارها نمی‌گویند که تمام اهداف در تمام سطوح باید قابل اندازه‌گیری باشند. در برخی شرایط این واقع‌گرایانه نیست که سعی کنیم هدفی را اندازه‌گیری کنیم، به خصوص زمانی که هدف مرتبط با فعالیت های مدیران میانی است.
مدیران و شرکت‌ها می‌توانند مزایای یک هدف انتزاعی‌تر را فدای این کنند که هدفشان قابل اندازه‌گیری بشود. اما آنچه که واقعاً مهم است ترکیبی از هدف و مسیری است که برای رسیدن به آن باید طی می‌شود. برای همین مدیران جدی باید روی هر دوی این‌ها تمرکز کنند و نه فقط روی خود هدف.


در سال ۱۹۶۸ اندی گروو (Andy Grove)، مدیر عامل شرکت اینتل، چارچوب OKR را توسعه داد. او با این تکنیک به رشد شگرف اینتل در آن دوره کمک کرد. گروو با استفاده توامان از تو چهارچوب MBO و KPI آنچه ما امروزه به عنوان OKR می شناسیم را خلق کرد. در حال حاضر، OKR ها توسط ده‌ها هزار شرکت،‎ از سازمان های کوچک و متوسط (SME) گرفته تا لیست ۵۰۰ شرکت برتر آمریکا (Fortune 500) استفاده می‌شود.
گوگل، لینکدین، اینتل، زینگا، سیرز، اوراکل و توییتر تنها برخی از کاربران مشهور OKR هستند که این تکنیک را دوست دارند و از آن استفاده می‌کنند.

 

ساختار OKR

ساختار کلی OKR بسیار ساده و البته موثر است:
در ابتدا شما میبایست ۳ تا ۵ مورد از اهداف خود را در سطح تیم یا سازمان خود مشخص کنید. اهداف باید اسمارت باشند: مشخص، قابل اندازه گیری، قابل تخصیص، واقع گرایانه , و در عین حال بلند پروازانه و دارای مدت زمان اجرای معین
پس از تعریف OKR، اهداف و نتایج اصلی خود را با تمامی افراد تیم در میان بگذارید تا همه سازمان به درک مشترکی از آنچه باید برای آن تلاش کنند برسند. افراد باید پس از شروع کار شاخص های پیشبرد کارهای خود را به صورت منظم و هفتگی بروزرسانی کنند.
در زیر هر هدف شما میبایست ۴ نتیجه قابل اندازه گیری را تعیین کنید. هر کدام از این اهداف نمره ۰ تا ۱ را بر اساس پیشبرد و نیل به آن هدف مشخص می کند. این امتیاز دهی توسط اسکرام مستر یا مدیر گروه به شما داده خواهد شد.

در استفاده از شاخص OKR باید توجه داشته باشید که این روش به هیچ وجه به معنی ارزیابی کارکنان نیست. یعنی OKR به عنوان ابزاری برای مقابله با کارکنان نبوده و برعکس باید موجب افزایش بهره‌وری و ایجاد انگیزه می شود. چند نکته در مورد OKR ها بسیار مهم و حائز اهمیت است و در واقع می توان آن ها را از ویژگی های OKR مناسب باشد.
سیستم OKR باید یک متد پاداش محور برای کارمندان باشد و اگر این اهداف محقق نشد به عنوان جریمه لحاظ نشود. در حد امکان باید از معیارهای غیر کاری و مرتبط به مسائل رفتاری نیز در این OKR ها استفاده کرد.

تفاوت اصلی OKR و KPI در دسترسی همگانی آن است. به این صورت که OKR های افراد برای تمام کارمندان سازمان شفاف و در دسترس است ولی KPI هر شخص صرفا مختص به خود اوست و پرسنل دیگر در جریان آن نیستند.
نکته مهم در اجرای OKR این است که، نسبت به برنامه ریزی خود منعطف باشید و اگر تیم، شرکت یا اهداف شما تغییر کرد، OKRهای خود را بتوانید به روزرسانی کنید.

 

 

مزایای استفاده از سیستم OKR

 

لزوم استفاده از OKR برای استارتاپ ها

مهم نیست یک استارتاپ از دو نفر تشکیل شده باشد یا ۵۰ نفر، سیستم OKR می‌تواند به شما این اطمینان را دهد که اولویت‌های اصلی شرکت برای همه مشخص است، حتی اگر اهداف برآورده نشود، OKRها پیشرفت را پیگیری می‌کنند و از آنجا که به طور منظم مورد بررسی قرار می‌گیرند، بازخورد ارزشمندی برای تصمیم‌گیری آگاهانه‌ ارائه می‌دهند. هنگامی که OKRها به درستی اجرا شوند، می‌تواند به یاری استارتاپ در تعادل نوآوری و بهره‌وری کمک کند.

مطالعات اخیر بر روی عملکرد استارتاپ ها نشان می‌دهد که ۹۰ درصد استارتاپ‌ها شکست می‌خورند. طبق مطالعه، این شکست برای بیش از ۲۷۰۰۰ استارتاپ تحت حمایت موسسه کمبریج، نزدیک به ۶۰ درصد است. با وجود این، حتی این تعداد نشان می‌دهد که بیش از نیمی از استارتاپ‌ها شکست می‌خورند.

غلبه بر شرایط سخت به چیزی بیش از شانس نیاز دارد. و برای انجام غیرممکن، یک استارتاپ باید تیمی متمرکز، همسو و متعهد داشته باشد. همچنین منابع آن‌ها باید به طور مؤثر مستقر شود. در نظر داشته باشید OKRها تمام مشکلات شرکت‌ها را حل نخواهند کرد، اما می‌توانند قابل‌اندازه‌گیری و در دسترس باشند.

 

نرم افزار OKR

برای راه اندازی سیستم OKR شما نیاز به نرم افزار خاصی ندارید اما وبسایت و اپلیکیشن miro تمپلیت ها و فضاهای بسیار مناسبی برای ساخت یک برنامه منعطف و پیاده سازی ساختار OKR را داراست. شما می توانید با کلیک بر روی لینک به یکی از تمپلیت های این وبسایت دسترسی داشته باشید و با توجه به پروژه و تیم های خود آن را شخصی سازی کنید. شما می توانید برای آشنایی بیشتر با OKR، KPI و یادگیری متدهای در دوره جامع آموزش بازاریابی مبتنی بر داده شرکت کنید.

 

 

مشاهده نسخه گرافیکی و کامل