
طراحی رابط کاربر (User Interface Design) و طراحی تجربه کاربر (UX Design) چه ارتباطی با روانشناسی دارد؟
آیا نظریههای روانشناختی میتواند به بهبود طراحی محصولات دیجیتال کمک کند؟
مهمترین قوانین در UI/UX دیزاین که برپایهی نظریههای روانشناختیاند و هر دیزاینری باید با آنها کاملا آشنا باشد، کدام قوانین است؟
پاسخ سؤال اول این است که روانشناسی با طراحی محصول، طراحی تجربه کاربر و طراحی رابط کاربر ارتباط دارد.
پاسخ سؤال دوم «بله» است. نظریههای روانشناختی به بهبود طراحی UI/UX کمک میکند و هر دیزاینری باید با کاربردهای مهمترین قوانین در دیزاین که برپایهی نظریههای روانشناختیاند، آشنا باشد.
در این مطلب، به یکی از مهمترین قوانینی میپردازیم که تقریبا در طراحی همهی محصولات دیجیتالی کاربرد دارد: قانون میلر.
آنچه در این نوشته خواهیم داشت
قانون میلر چیست؟
مغز انسان قدرتمند است و ظرفیتهای ناشناختهای دارد. اما همین مغز محدودیتهایی نیز دارد و هنوز سازوکار بسیاری از فرآیندهای شناختی و ادراکی که در مغز اتفاق میافتد، نامعلوم است.
روانشناسان شناختی دههها است تلاش میکنند تا پاسخ پرسشهای زیر را پیدا کنند:
- ما چطور تصمیم میگیریم؟
- چطور اطلاعات را دریافت و پردازش میکنیم؟
- ما در هر لحظه چهمقدار داده را میتوانیم دریافت و پردازش کنیم؟
- چطور اطلاعات را تفسیر میکنیم؟
- حافظهی ما چطور کار میکند؟
درحقیقت، روانشناسی شناختی شاخهای از علم روانشناسی است که موضوعش مطالعهی فرآیندهای درون ذهن ما (همهی عملکردهای درون مغز ازجمله ادراک، تفکر، حافظه، توجه، زبان، حل مسئله و یادگیری) است.
مطالعه و بررسی نحوهی تفکر و پردازش اطلاعات به روانشناسان و دانشمندان رشتههای دیگر کمک میکند تا مکانیسم پیچیدهی مغز انسان را درک کنند. درک این مکانیسم کاربردهای فوقالعاده مهمی دارد.
هوش مصنوعی از مهمترین کاربردها است. این فناوری انقلابی ممکن شده است چون دانشمندان توانستند فرآیند تفکر و یادگیری انسان را شبیهسازی کنند.
کاربرد مهم دیگر آن در بهینهسازی کارکرد حافظه کاری یا Working memory انسان است. حافظه کاری همان حافظه کوتاهمدت است که برای کارهای لحظهای (مانند پیمایش وبسایت یا انتخاب از منو) استفاده میشود.
این حافظه ظرفیت مغز برای نگهداری فعال اطلاعات و توانایی ما برای قضاوت و تصمیمگیری براساس آنها را نشان میدهد.
جورج میلر (George Armitage Miller)، از سرشناسترین و تأثیرگذارترین روانشناسان شناختی در جهان، دربارهی مکانیسم حافظه و شیوهی پردازش اطلاعات در حافظهی کاری تحقیقات مهم و ماندگاری را انجام داده است.
قانون میلر برای اولینبار در سال ۱۹۵۶ و در مقالهی این دانشمند باعنوان «عدد جادویی هفت، بهعلاوه یا منهای دو» طرح شد.
دراصل، قانون میلر میگوید که یک فرد معمولی میتواند در آن واحد ۷ قطعه از اطلاعات را در حافظهی کاری خود نگه دارد. یعنی اکثر مردم فقط میتوانند بین ۵ تا ۹ داده را در یک زمان پردازش کنند.
پیشاز این مقدار، بار شناختی ما را بیشازحد سنگین میکند.
قانون میلر ادعا میکند که دامنهی حافظهی کاری افراد تقریبا به هفت مورد، به اضافه یا منهای دو، محدود میشود.
چرا Chunks در قانون میلر مهم است؟
برای فهم درست قانون میلر لازم است دربارهی واحد ارزیابی و ذخیرهسازی اطلاعات برای پردازش در مغز توضیح دهیم.
آنچه او در تحقیقاتش کشف کرد فقط این نبود که مغز ما در هر لحظه چه مقدار اطلاعات را میتواند دریافت و پردازش کند. مهمترین کشف و نکته در قانون میلر این است که مغز ما اطلاعات (bits) را بهصورت قطعههای مرتبط یا تکّهها (chunks) پردازش میکند.
در علوم کامپیوتر و اطلاعات، یک بیت واحد سازندهی بنیادین تمام دادههای دیجیتال است. هر نوع اطلاعاتی را میشود درقالب ۰ و ۱ درآورد.
در روانشناسی شناختی نیز از واحد بیت استفاده میشود اما در معنا و مفهومی متفاوت. بیت در روانشناسی و در تحقیقات میلر واحدی برای اندازهگیری و نشاندادن بار اطلاعاتی و تصمیمگیری بین دو گزینه است.
میلر ازطریق آزمایشهای کنترلشده دریافت که عرضهی بیتها (اطلاعات) بیشاز آستانهی عدد ۷ باعث سردرگمی و قضاوت نادرست میشود.
بهعبارتدیگر، تعداد بیتهایی که حافظه کوتاهمدت ما در زمانی معین میتواند دریافت و پردازش کند، تقریبا ۷ است.
اما نکته اینجا بود که او در آزمایشهایش متوجه شد که بیتها حاوی هر نوع اطلاعاتی که باشد، چه هفت کلمه (هرکدام با چند حرف) چه هفت عدد تکرقمی، پردازششان بار شناختی یکسانی برای حافظه دارد.
نتیجهگیری میلر این بود که دامنهی حافظه به تکّهها یا قطعهها محدود میشود نه بیتهایی از اطلاعات. در قانون میلر یک قطعه از اطلاعات، بزرگترین واحد معنیدار یا قابلتشخیص از اطلاعات در مجموعهای بزرگتر است.
با مثالی تفاوت بیت و قطعه را روشنتر میکنیم.
این اعداد را حفظ کنید: ۰۸۷۱۸۲۳۴۹ . چشمانتان را ببندید و سعی کنید آنها را بهخاطر بیاورید.
حالا، آنها را اینطوری حفظ کنید: ۳۴۹-۱۸۲-۰۸۷ . الان تلاش کنید آنها را بهیاد بیاورید. بسیار راحتتر است، مگرنه؟!
هر عدد تکرقمی یک بیت است. در حالت اول، شما باید ۹ بیت بار اطلاعاتی را پردازش و حفظ میکردید؛ اما در حالت دوم، ۳ بیت بار اطلاعاتی را. وقتی ارقام را به سه دستهی سهتایی تقسیم کردید، پردازش و بهخاطرسپردنشان برای مغزتان راحتتر شد.
این دربارهی هر نوع اطلاعاتی صدق میکند. تلاش کنید این کلمات را حفظ کنید: درخت، رئیسجمهور، آبی، مریخ، شیرین، مریم، کتاب، تسلا، هوش مصنوعی و افتاد.
حالا با آنها برای خود جمله بسازید و جملات را حفظ کنید. حفظکردن ۲ یا ۳ جمله (۲ یا ۳ قطعه از اطلاعات) راحتتر از حفظکردن ۱۰ کلمه است چون بار شناختی کمتری را به مغزتان وارد میکند.
نکتهی مهم دربارهی قطعههای اطلاعاتی و شیوهی دستهبندیکردن اطلاعات این است که آنچه یک قطعه محسوب میشود، شخصی و ذهنی است و محتوایش به دانش فرد و مورد آزمایش بستگی دارد.
بهعبارتدیگر، جملاتی که شما با آن ۱۰ کلمه میسازید با جملات دوستتان فرق دارد. حتی ممکن است شما آن ۱۰ کلمه را درقالب ۲ جمله دستهبندی کنید اما دوستتان درقالب ۴ جمله.
کاربردهای قانون میلر در طراحی UI/UX چیست؟
حالا فایدهی قانون میلر برای طراحی رابط کاربر یا طراحی UX چیست؟ چرا دیزاینر باید بداند ما انسانها معمولا نمیتوانیم بیشتراز ۷ مورد را پردازش کنیم و بفهمیم؟
چرا ضروری است در طراحی به این نکته توجه کرد که ما انسانها تمایل داریم اطلاعات را دستهبندی و بعد پردازش و تفسیر کنیم؟
محصولات دیجیتال برای انسانها طراحی و توسعه داده میشوند. بنابراین، از مهمترین مسئولیتهای طراح UI/UX این است که محصولی را طراحی کند که آدمها بهراحتی و با کمترین مشکل با آن تعامل داشته باشند.
هربار که کاربر از یک وبسایت بازدید یا برنامهای را روی تلفن خود اجرا میکند، مغز او فرآیند یادگیری و تصمیمگیری را آغاز میکند.
منوهای پویا، تصاویر و متنها (تمامی المانهای بصری موجود در محصول) مغز را برای یادگیری، پیمایش و ادامهی کار برای رسیدنبه یک هدف مشخص فرامیخوانند.
هر کلیک غیرضروری، هر لحظه پیمایش یا هر دستور گیجکننده به بار شناختی او میافزاید. یعنی حافظهی کاری کاربر، جایی که معمولا فقط ۷ مورد (به اضافه یا منهای دو) در آن ذخیره و پردازش میشود، شلوغ میشود و او را ناراحت و ناامید میکند.
با عرضهی اطلاعات بیشتر از آنچه مغز میتواند مدیریت کند در هر صفحه از وبسایت یا اپلیکیشن، عملکرد مغز کند و تصمیمگیری سختتر میشود. در این شرایط، ممکن است کاربر تعامل را رها کند. چون نمیتواند به نتیجهی مطلوب برسد.
هنگام تعامل با هر محصول دیجیتالی، مقداری بار شناختی برای مغز اجتنابناپذیر است. اما وظیفهی طراح UI/UX پیشبینی و درنظرداشتن محدودیتهای ذهن در هر مرحله از تعامل و تطبیق تعامل با آن محدودیتها است.
بنابراین، دیزاینر در طراحی تعامل برای دوری از ایجاد بار شناختی اضافی باید از قانون میلر بهره بگیرد.
کاربردهای قانون میلر در طراحی محصول را میشود در نکات زیر خلاصه کرد:
- تعداد انتخابها و گزینهها در منوها و سایر نقاط تعامل نباید بیشتراز ۷ یا ۹ مورد باشد.
- لیستها نباید طولانی باشند.
- در هر صفحه نباید از تعداد زیادی از المانهای بصری استفاده کرد.
- هر تعامل یا کاری که نیاز به تفکر زیاد دارد باید ساده شود.
- حجم زیادی از محتوای نوشتاری در صفحه اضافهبار اطلاعاتی است و ممکن است نرخ پرش را افزایش دهد.
- محتوای هر صفحه باید در بخشهای کوچک سازماندهی شود تا به کاربران کمک کند بهراحتی آن را پردازش و درک کنند و بهخاطر بسپارند.
- ظرفیت حافظهی کوتاهمدت در هر فرد، به دانش قبلی و زمینهی دریافت اطلاعات و نوعشان بستگی دارد. این مورد اهمیت تحقیقات UX و شناخت دقیق کاربر هر محصول را برای طراحی UI/UX دوچندان میکند.
- عرضهی اطلاعات در هر مرحله از تعامل کاربر با محصول باید با دانش کاربر و نیازهایش در همان مرحله متناسب باشد.
- قانون میلر دلیلی برای این نیست که اطلاعات ضروری و لازم برای تعامل و تکمیل اقدامات کاربر از طراحی حذف شود.
چند نمونه از کاربرد قانون میلر در طراحی محصول
۱. وبسایت خبری CNN
وبسایتهای خبری محتوامحورند. محتوای متنی و تصاویر زیادی دارند. علاوهبرآن، دستهبندیهای زیادی هم دارند. چون باید اخبار گوناگون را پوشش دهند.
طراح تجربه کاربر این وبسایتها با کمکگرفتن از قانون میلر پیمایش کاربران را راحت و سریع میکند. همانطور که در تصویر میبینید، گزینهها در منوی اصلی ۸ مورد است. هشتمین مورد گزینهی More است تا کاربری که موضوع دلخواهش را در گزینههای اصلی پیدا نکرده با کلیک روی آن بقیهی موضوعات را ببیند.
زیر منوی اصلی، لیستی از مهمترین اخبار روز وجود دارد که گزینههای آن نیز ۵تا است. عکس و متن خبرهای صفحه نیز طوری طراحی شده است که هر کدام یک قطعه از اطلاعات مرتبط بههم را تشکیل میدهند.
۲. وبسایت فروشگاهی Amazon
بیشک در وبسایت آمازون هزاران کالا وجود دارد. در طراحی این وبسایت دستهبندیکردن کالاها و هدایتکردن کاربر از کوتاهترین مسیر برای رسیدنبه چیزی که میخواهد چالش بینهایت بزرگی است.
اما طراحان این محصول با کمکگرفتن از قانون میلر سردرگمی و بار پردازشی کاربرانشان را تاحد زیادی کم کردند. منوی اصلی دقیقا ۷ گزینه دارد. محصولات مشابه باهم دستهبندی و یک گروه شدند.
بهعبارتدیگر، طراح محصول عملیات دستهبندی یا قطعهبندیکردن اطلاعات را خودش انجام داده است و نتیجه را درقالب یک کارت به کاربر عرضه کرده است.
وقتی کاربر وارد آمازون میشود، فقط کافی است گروه محصولات مورد نظرش را پیدا کند و وارد آن شود و به جستجو ادامه دهد.
این نشان میدهد که تیم طراحی این محصول یکی از نتایج حاصل از قانون میلر را خیلی خوب میدانستند:
ما آدمها در دستهبندی و قطعهبندیکردن اطلاعات معمولا اطلاعات مشابه یا آنهایی را که درکنارهم ما را یاد چیزی میاندازند، در یک قطعه قرار میدهیم.
۳. وبسایت دانشگاهی Harvard
به این مورد خیلی خوب توجه کنید. وقتی وبسایت هاروارد را باز میکنید، با کمترین گزینه یا المان برای کلیککردن مواجه میشوید.
وقتی وارد این وبسایت میشویم، سه گزینه داریم: منو را باز کنیم، چیزی را که میخواهیم جستجو کنیم یا دربارهی اصلیترین موضوع در هاروارد بیشتر بخوانیم.
اگر منو را باز کنیم، با صفحهای با ۶ گزینهی اصلی مواجه میشویم. البته، ۷ لینک نیز برای دسترسی سریع در زیر گزینههای اصلی قرار داده شده است.
همهچیز واضح و روشن و راحت است. ما میتوانیم خیلی سریع اطلاعات عرضهشده را ارزیابی کنیم و تصمیم بگیریم که کدام گزینه را انتخاب کنیم.
جمعبندی و نتیجهگیری
طراحی محصول کار پیچیدهای است. دیزاینر باید عوامل مختلفی را درنظر بگیرد. هر مانعی در مسیر تعامل کاربر با محصول سبب میشود تا محصول شکست بخورد.
بهعبارتدیگر، طراحی تجربه کاربر و رابط کاربر مجموعهای از تصمیمگیریها است. دیزاینری موفق است که بتواند سریع و درست تصمیمگیری کند.
قوانین طراحی UI/UX به طراحان کمک میکند تا درستترین تصمیم را در کمترین زمان ممکن بگیرند.
قانون میلر ازجمله شناختهشدهترین قوانین در روانشناسی شناختی و طراحی محصول است.
با درنظرداشتن قانون میلر، طراح میتواند محصولاتی کاربردی طراحی کند که
- خالیاز عناصر و کارهای غیرضروری است.
- خوانایی در آن در اولویت قرار گرفته و انتخابها را برای کاربران بهحداقل رسانده است.
- المانها و آیکونهای گیجکننده ندارد.
- بررسی اطلاعات و تصمیمگیری را برای کاربران راحت و سریع کرده است.
اگر به دنیای طراحی UI/UX علاقه دارید و میخواهید آن را اصولی و علمی یاد بگیرید، دوره آموزش طراحی محصول (Product Design) جامع آکادمی آمانج بهترین انتخاب است. چون در این دوره طراحی را براساس اصول و قوانین آموزش میبینید و تمرین میکنید.
دوره غیرحضوری کاربـردی و عملی طراحـی تجربـه کاربـر (UX Design)
آموزش طراحی تجربه کاربر برای ورود به بازار کار
اگر بخواهیم تجربه ی کاربری را تعریف کنیم باید این طور بگوییم که: بهبود میزان رضایت کاربر با استفاده از افزایش کاربردپذیری و ایجاد رضایت در تعاملات بین کاربر ومحصول را تجربهی کاربری می گویند.
به زبان ساده تر، تجربه کاربری مناسب دقیقا همان عاملی است که باعث می شود مشتری تصمیم بگیرد که آیا دوباره به وب سایت شما بازگردد یا خیر، و همچنین تعیین میکند که شما در ذهن مشتری به فراموشی سپرده میشوید یا ماندگار; تجربهی کاربری خوب در هنگام تعامل با سایت شما به مشتری حس لذت بخشی را القا میکند، این حس هم میتواند از طریق مرتب بودن، با کیفیت بودن و سرعت مناسب فرایندهایی که قرار است مشتری برای رسیدن به یک هدف خاص طی کند باشد و هم موارد دیگر از قبیل مکان مناسب قرار گرفتن المانها و...
ادامه...